روزی احمق الحق نزد امام نقی آمد و گفت زنانی آنچنانی به او پیام عشقولانه بمانند لاوان و هندیجان دادند ولی او زنی بی حجاب عفیفه و آفتاب مهتاب ندیده در نظر دارد.
بدان قلب زن چون اندام زیبایش است زنی که اندامش را از عموم پنهان دارد یا چون خودت احمق است یا منفعت و بده بستان بزرگ مالی در نظر دارد پس دایم هم پی منفعت و بده بستانی بدتر و پر دردسر تر است و هم پی حماقت هایش و در ایام آفتابی و خاکی دست بر چشمت نگیرد تا کور شوی ولی در ایام نفسانی دست بر چشمت گذارد که عزیزم خاک بر چشمت نرود و آفتاب اذیت نکندت!
تفسیر النقی:
هرچه خواهی همان نصیبت شود:
اگر به دنبال قلب زن باشی صخره نصیبت شود چون قلب واقعی شبیه تخته سنگ است.
ولی اگر به دنبال عشق و حالی برو زنی بگیر که بی منت لخت است و کون قلب مانندش را همگان دیده باشند!
اصحاب چون این شنیدند بر منکرش لعنتی گفتند و به سوی چهارده قلب خوشگل و تودل برو به نیت جهارده معصوم شتافتند و سوسن النقی با چماق دنبال امام کرد.
بی حجاب --< با حجاب شود
پاسخحذف