روزی ابولاشی صدیق منتظر بهانه زورگیری بود و در کوچه ها وخیابان ها می گذشت و به درب پشتی رستورانی رسید.
شنید یک خانمه هی می گفت:
چه کند بکند؟
چه کند بکند؟
چه کند بکند؟
مرتب بکند!
مرتب بکند!
با خود گفت فسق و فجوره!!
پس به عادت دیرینه خوش جهت کسب املاک و دارایی بیشتر ابتدا تذکر لسانی به آن خانم از پشت درب داد و بعد از چند روز تذکر با ساحر رفتند و آن خانم را سر به نیست کردند و صاحب رستورانش شدند.
واحد شنود یا همان استراق سمع یک از ابولاشی و دوستان:
فسق و فجورَ؟ بیل را وردار بریم.
وکیل الرعایا نوار برده و دادگاه تشکیل شده پرونده بسته شد:
استراق سمع از داد گا.
ببین برادر من کیفیت این نوار چوسیدی نیست! اگر هم دیوی بود همین رای را می دادند!
بدبخت بیین چوسیدی نباشد باز اره گوزه! دیوی کلاه قرمزی هم باشه باز اره گوزه!
بخور بخور مهم تره! واحدهای عر و گوز و اره گوز وقتی افغانی و شریک القاعده و داعش و شکنجه گران و شرخران و قاچاقچیان و پولشو ها باشند آنوقت از آن گوزهای اقلیمی میشود که صبغه الهی (Sebgheh)و هم صبغه آمریکایی و هم صبغه شاهنشاهی و هم صبغه مجاهد خلقی و هم صبغه مجددی یا همان تجدید شدن و روفوزه شدن و تو کوزه شدن!
اینها بخور بخور را فکر کردن بکن بکن به عادت مالوف آدم کشتند و قتل خود را حمایت از این و حمایت از آن اعلام کردن!
جالب اینکه بکن بکن هم مگه جزا و عذاب باید داشته باشد؟
لسان النقی:
اره گوز = واحد اجرای احکام و خشونت اسلام رحمانی
اصل ماجرا خانمه در رستوران کارش بیکن و جوجه کباب گذاشتن در سینی بوده و در سینی بالا بیکن بیشتری می گذاشته است.
Chicken add? Bacon add.
Chicken add? Bacon add.
Chicken add? Bacon add.
Chicken add? Bacon add.
More at top bacon add!
More at top bacon add!
دادگاه: ببین برادر من کیفیت این نوار چو CD نیست! اگر هم DV بود همین رای را می دادند!
عن تو کص مقدسات مردم خاورمیانه
پاسخحذف.پس به عادت مالوف
پاسخحذف