روزی امام نقی در خیابان های تهران قدم می زد دید جوانان هنوز از لاتها حساب می برند و لغلغه دهانشان هنوز اوباش باستانی است و دایم یا علی یاحسین و یا ابوالفضل می گویند و حتی برای همسر خود ارزش قایل نیستند و از زنان سکسی و پورنو که بهترین زنان هستند بدشان می آید و شور عاشقان کص خل کربلا بر سر دارند. پس به یاد زینب کون پاره اقتاد و گفت این زینب خواهر امام حسین سال ۴۰ هجری یا کونش توسط خودی پاره میشد و یا توسط غیرخودی و به فاک رفتن امام نشانه بطلان خدایش است که هرگز آدم نشود و همیشه همان گوهی که بود خواهد ماند.
آنگاه امام یاد جوانان کمونیست و لیبرال اروپا افتاد و گفت این جوانان گرچه در اقتصاد متضاد هستند ولی چون اومانیست هستند زن لخت و سکسی را بد نمی دانند و زن را کالا و برده نمی دانند که اگر به انتخاب خود با اشخاصی سکس کرد شوهرش حق داشته باشد حتی چپ نگاه کند!
امام گفت خدای ظالم و گوه یهودیان که اسمش یهوه بود دوهزار سال پیش بلاخره ادم شد و اسمش مسیح شد ولی این مردان ایرانی چون عشق لات و عشق ظلم هستند و برای زن احترام قایل نیستند و قاتل زنان هنرمند و پورن و باسواد بودند و نه به چادری احترام گذاشتند نه به لخت پس با وجودی که از اول آدم بودند تا ابد گوه و آشغال خواهند ماند. مسیح هم آدم شد و اگر روزی مسیحیان بفهمند اومانیسم زمینی بهترین است آنوقت مسیح تازه آدم حسابی میشود.
از کتاب مردان خارمیانه و ترک را هرکاری کنی گوه ضد زن هستند!
(مثل اینکه نژاد ترک و آریایی و عرب ماشینهایی هستند که تا ابد باید در اتش جهنم بمانند)
افتخار نویسنده جوکهای امام نقی ریدن به الله و قران و محمد و خاندان ناپاکش است.
مطلب بعدی شعر قشنگ وبلاگ شمر
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر